شعر وادب فارسی موسی مباشری - شعر وادب فارسی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شعر وادب فارسی
توکّل، دژ حکمت است . [امام علی علیه السلام] شعر وادب فارسی

روش نگارش و تدوین مقالات علمی- پژوهشی

ارسال‌کننده : موسی مباشری در : 90/4/30 9:48 عصر

روش نگارش و تدوین مقالات علمی- پژوهشی

اشاره:


مرکز آموزش عالی معاونت امور اساتید، در سوم آذرماه سال جاری اقدام به برگزاری کارگاه «روش نگارش و تدوین مقالات علمی و پژوهشی» نمود که جناب آقای دکتر قراملکی اداره ی این کارگاه را به عهده داشتند، متن حاضر چکیده ای از این کارگاه می باشد. قابل ذکر است که در ابتدای این کارگاه که بیش از بیست تن از اساتید محترم گرایش مبانی نظری اسلام حضور داشتند. رئیس محترم مرکز آموزش عالی، حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر کلانتری سخنرانی نمودند که خلاصه این سخنرانی نیز در همین شماره پخش اخبار نهاد درج شده است.
معارف
امیرکلام، حضرت علی(ع) فرمود: «لاسنه افضل من التحقیق»(1)
وظیفه ما در کارگاه تدوین مقالات علمی، تمرین یک کار حرفه ای است و این کارگاه، مکمل کارگاه تحقیق است که در آن به سه مطلب خواهیم پرداخت:

1) ضرورت تدوین مقاله پژوهشی:


عضویت در هیأت علمی دو مقوم دارد: یکی از آموزش و دیگر پژوهش که در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. این پرسش را برای خودمان مطرح کنیم که سهم ما در پژوهش های استاندارد چقدر است؟ اگر سهم ما در پژوهش های استاندارد چقدر است؟ اگر سهم و حضور ما کم باشد و مقالات ما در داخل و خارج کم چاپ شود سه مشکل مهم خواهیم داشت:
1. اطلاق هیأت علمی بر ما مجاز خواهد بود نه حقیقت زیرا همانطور که عرض شد یکی از مقومات عضو هیأت علمی پژوهش است.
2. دچار بحران هویت خواهیم شد. دانشجویان و همکاران، ما را جدی تلقی نخواهند کرد و در بررسی ها، ممیزی ها و داوری ها دچار مشکل خواهیم شد.
3. مشکل ارتقاء رتبه خواهیم داشت. اگر چند مقاله علمی پژوهشی نداشته باشیم نمی توانیم ارتقاء پیدا کنیم. در عصر حاضر، جریان علم یعنی چاپ مقالات در مجلات استاندارد.

2) موانع تدوین مقاله پژوهشی:


چرا حضور استادان معارف اسلامی در مجلات علمی، پژوهشی، آکادمیک و استاندارد کمرنگ است؟ این عدم حضور علل و عوامل گوناگونی دارد که از آن جمله است:
1. عدم شناخت منابع؛
2. ناآشنایی با قواعد مقاله نویسی؛
3. پیدا نکردن سوژه؛
4. ناتوانی در برقراری ارتباط با مجلات علمی- پژوهشی؛
5. تنگ نظری ارزیاب ها؛
6. ضعف در نیاز سنجی ها؛
7. ناآگاهی از ادبیات مقالات پژوهشی؛
8. اتکاء به پژوهش های فردی به جای پژوهش های جمعی؛
9. واقف نبودن به ارزش و اهمیت کار؛
10. محدودیت ظرفیت مجلات پژوهشی؛
11. ضعف نظریه پردازی؛
12. عدم آشنایی با نحوه فیش برداری و یادداشت مطالب؛
13. جهت گیری آموزشی مقالات به جای جهت گیری پژوهشی به دلیل تخصص استادان در امر آموزش و تدریس؛
14. فقدان تصوری دقیق از پژوهش. حضرت امیر(ع) فرمود: العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیر الطریق لا یزیده سرعه السیر الا بعداً (2)
تصور کامل از یک فعالیت، سبب انتخاب روش کارآمد و در نتیجه، سبب موفقیت می شود. اساتید، در آموزش، تصور خوبی از معلمی دارند به همین خاطر موفق می شوند اما در موارد پژوهش تصور کاملی از آن ندارند لذا با فعالیت های دیگر خلط می شود. مثلاً مطالعه تطبیقی یعنی چه، مطالعه تاریخی یعنی چه، نقد یعنی چه و تفاوتش با مچ گیری در چیست؟ شما باید تعریفی داشته باشید که پژوهش را از تفکر، آموزش، ترویج و مطالعات پراکنده جدا سازد.

3) آیین نگارش مقالات علمی- پژوهشی تعریف پژوهش:


پژوهش، فرآیند پردازش اطلاعات است که مهم ترین ویژگی اش زایایی، باروری و تولید علم در تاریخ آن می باشد و دارای هویت جمعی است.
آنچه در کتب و منابع یافت می شود داده هاست.
پس از سنجش و گزینش، داده ها به اطلاعات تبدیل می شوند، با پردازش اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها در مقاله، تولید علم صورت می گیرد پژوهش، فرآیند تولید علم است برخلاف بسط اطلاعات دیگران که توسعه است نه پژوهش.
پژوهشگر مانند زنبور عسل است که چیز جدید تولید می کند نه مثل مورچه که فقط اطلاعات را جمع می کند.
شأن مقاله این است که در مقیاس تاریخ آن علم، تولید علم کند. مقاله علمی پژوهشی، باید نوآوری داشته باشد و پیدا کردن حرف جدید در تاریخ یک علم که قبلاً نبوده، کار دشواری است. این نوآوری فقط در نظریه پردازی نیست بلکه می تواند زبان جدید، روش جدید، مسأله جدید، تعریف جدید و... در تاریخ علم باشد. اگر جهت گیری مقاله ترویجی و اطلاع رسانی باشد، مجلات علمی پژوهشی آن را چاپ نمی کنند.

مراحل پژوهش:


در پژوهش، آغاز کار، روبروشدن با مشکل است. محقق باید با تاکنیک های خاصی، مشکل را به مسأله تبدیل کند. (3) سپس فرضیه بدهد، آن را آزمایش کند و به این ترتیب، به یک نظریه برسد که مسأله را حل کند. فرضیه، پاسخ اولیه محقق به مسأله است. البته روش آزمون در علوم مختلف، متفاوت است. اگر مشکل به مسأله تبدیل نشود یک فعالیت موضوع محور انجام خواهد شد در حالیکه پژوهش یک فعالیت مسأله محور است، در تحقیقات مسأله محور، امکان مغالطه کمتر خواهد بود. بنابراین مقالات بایستی جهت گیری مسأله محوری و پژوهشی داشته باشند.

ساختار مقالات علمی- پژوهشی:


با فرض اینکه فیش ها و اطلاعات فراهم است،(4) به توضیح ساختار مقاله می پردازیم. هر مقاله ساختاری دارد که متشکل است از: عنوان، چکیده، طرح مسأله (مقدمه)، بدنه اصلی مقاله، نتیجه و منابع.

1. عنوان:


عنوان مقاله بایستی اولاً تکراری نباشد؛ ثانیاً تطویل بلاضرورت نداشته باشد؛ ثالثاً ابهام و نارسایی نداشته باشد. و رابعاً خطابی یا شعرگونه نباشد. انتخاب عنوان مثل بسته بندی یک جنس خوب است که اگر با ملاکهای صحیح صورت نگیرد جنس هم ضایع می شود.
در عنوان نباید تعبیراتی همچون: «آشنایی با»، «نگاهی به»، «درآمدی بر» و امثال آنها آورده شود. عنوان باید مشیر به مسأله مورد تحقیق باشد. به عنوان نمونه اگر عنوان مقاله ای «تحقیقی درباره ایمان» باشد دو اشکال دارد:
اولاً عبارت «تحقیقی درباره ی» نباید آورده شود زیرا استدراک می باشد. ثانیاً عنوان، مشیر به مسأله نیست. اما عناوینی همچون: «تحول پذیری ایمان» و «طلب ایمان از اهل ایمان» عناوین درستی هستند در عنوان مقاله پژوهشی اصل بر اختیار است برخلاف مقالات آموزشی که عنوان بایستی توصیف کننده باشد و اصل بر ایضاح است نه اختصار.

2. چکیده:


چکیده ی مقاله، آمیزه ای از طرح موضوع و ضرورت موضوع است. چکیده باید آیینه تمام نمای مقاله باشد. فلسفه ی آوردن چکیده، دو مطلب است:
1. چکیده مقاله در پایگاه های اطلاع رسانی اینترنت قرار می گیرد تا سایر محققان از حاصل تلاش نویسنده بهره مند و مطلع گردند.
2. چکیده، محتوای مقاله را در اختیار خواننده قرار می گیرد تا وی تصمیم بگیرد که مقاله را بخواند یا نه. به لحاظ اخلاق حرفه ای نباید وقت خواننده بی جهت تلف شود.
چکیده نویسی مهارت می خواهد و در آن بایستی به چند پرسش پاسخ داده شده بلاشد: اول اینکه مسأله ام چیست؟ دوم اینکه چرا طرحش کرده ام؟ سوم اینکه چه نظریاتی در این زمینه وجود دارد؟ و چهارم من به چه نظریه ای رسیده ام؟ چکیده باید نظر جامع را نشان دهد، نظریات رد شده و علت رد شدنشان را به خواننده ارائه کند.
ادبیات چکیده، همان ادبیات مقاله است. چکیده نباید گزارش یا فهرست باشد و در آن ارجاع نمی دهند، مثال نمی زنند. چکیده در حد یک یا دو پاراگراف و تقریباً 75کلمه (5+75کلمه) است. چکیده را بعد از آنکه مقاله تکمیل شد می نویسند.

3. کلیدواژه:


مقاله برخلاف کتاب، فهرست ندارد. کلیدواژه به جای فهرست است، کلیدواژه، کلید است از جنس واژه، نه واژه های کلیدی. نویسنده باید مباحث مهم خود را به صورت تک واژه جستجو کند و به صورت کلیدواژه نشان دهد. تعداد کلیدواژه ها حدود 6کلمه (1+6)کلمه است.

4. طرح مسأله (مقدمه)


واجب ترین عنصر در مقاله، طرح مسأله است. اگر طرح مسأله با مهارت صورت گیرد باعث می شود نویسنده از این شاخه به آن شاخه نپرد و به حواشی نپردازد. چهار مطلب را باید در طرح مسأله مطرح نمود:
1. مسأله پژوهش حاضر چیست. مسأله را تعریف می کنید و اگر مشتمل بر مسائل ریزتر است ذکر می نمایید. هر چه دقیق تر، بهتر؛ مثلاً در مورد مقاله «طلب ایمان از اهل ایمان» مسأله به این شکل مطرح می شود: خداوند در آیه 136سوره نساء مؤمنان را مخاطب خود قرار داده و ایمان آوردن را از آنها طلب می فرماید. در این آیه شریفه از طرفی خطاب به کسانی است که متلبس به ایمانند: (یا ایها الذین امنوا) از سوی دیگر، از آنها می خواهد که ایمان بیاورند: (امنوا) مفهومش این است که مؤمنان ایمان ندارند. در حقیقت در این آیه اجتماع صورت پذیرفته است و این مسأله ماست.

چند تذکر:


الف- مشکل و مسأله از یکدیگر متمایزند. عبور از مشکل به مسأله، همان طرح مسأله است که تکنیک هایی دارد.(5)
ب- باید مسأله طرح شود نه مسأله نما (مسأله کاذب). به عنوان نمونه، سؤال از اینکه خدا قبل از آفرینش جهان چه می کرده است؟ مسأله نماست نه مسأله زیرا قبل از آفرینش، زمان وجود نداشته است به عبارت دیگر باید بگوییم قبل از زمانی که زمان وجود نداشته است خدا چه می کرده است؟ که این مسأله ای کاذب است .
ج- در طرح مسأله باید توجه کنید که آیا با مسأله روبرو هستید یا مبانی را داخل مسأله نمایید. مثلاً در مقاله «علوم مورد نیاز اجتهاد» نباید به مباحثی همچون اجتهاد چیست؟ تقلید چیست؟ شرایط اجتهاد و سایر مبادی تصوریه و تصدیقیه به صورت مفصل پرداخته شود بلکه این مطالب را باید مختصر مطرح و به پی نوشت ارجاع داد.
د- مسأله نباید القاء کننده باشد. به عنوان نمونه نباید مطرح شود که: چرا جوانان، بی دین شده اند؟ این مطلب القاء کننده است. زیرا قبل از آنکه مطلب اثبات شود به شکل مسأله طرح شده است. القاء عبارت است از جستجو از علت بدون اثبات و توصیف دقیق مطلب.
ه- با طناب پوسیده ی «یا» نبایستی مسأله طرح شود. متأسفانه غالب مقالات ضعیف این گونه اند. مثلاً: اگر عنوان مقاله ای «حق یا تکلیف» باشد دچار بن بست موهوم «یا» می باشد یعنی در حالی که منع جمعی وجود ندارد اما ایهام مانعة الجمع بودن را به وجود می آورد. عناوین «علم یا ثروت»، «علم یا دین»، «دین یا آزادی» نیز چنین هستند.
2. در پاراگراف دوم طرح مسأله، پیشینه و ضرورت مسأله مطرح و نوآوری آن را منعکس می کنند.
3. پاراگراف سوم مشتمل بر روش مطالعه فرضیه و پیش فرضهاست. مثلاً روش مطالعه روش تجربی است یا تاریخی یا تطبیقی یا درون دینی یا... اگر پیش فرضها مفصل هستند، بعد از طرح، باید اولین عنوان فرعی را عبارت «پیش فرض ها» قرار دهید.
4. در طرح مسأله، باید ساختار مقاله مشخص شود اینکه مقاله چند بخش یا فصل دارد. طرح مسأله، کاری را که صورت خواهد پذیرفت تبیین می کند برخلاف چکیده که کار انجام شده را بیان می کند.

5. بدنه ی اصلی مقاله:


بدنه اصلی مقاله شامل مباحثی است که تلاش می کند فرضیه شما را به کرسی بنشاند، نظریات رقیب را نقد و نظریه خود را به خوبی مستدل کند. در مورد عناوین بدنه اصلی، چند نکته مهم است:
1. عنوان سرگردان نداشته باشید؛ معلوم شود هر عنوان زیرمجموعه کدام عنوان است، در عرض عنوان قبلی است یا زیر مجموعه او.
2. پیش فرض ها باید مطرح شوند همچنین به فرضیه های رقیب یعنی پاسخ هایی که تاکنون به مسأله مقاله داده شده پرداخته شود.
3. فرضیه نویسنده مطرح و اثبات گردد.
4. اشکالات احتمالی که می تواند بر مقاله وارد شود، مطرح و پاسخ داده شود.

6.نتیجه:


نتیجه، جوابی است که به مسأله داده ایم. در نتیجه، مقدمه چینی، ارجاع و دلیل را نمی آوریم. برخی داورها نخست به سراغ چکیده و نتیجه و سپس به سراغ بدنه اصلی مقاله می روند.

7. تقدیر و تشکر:


در صورت نیاز به تقدیر و تشکر از افراد یا مؤسسات، این عمل در پایان قبل از منابع و مأخذ آورده می شود.

8. منابع و ماخذ:


دو روش منبع نگاری وجود دارد اولی روش ویرتیش است که ارجاعات را در پی نوشت و دیگری روش هاروارد که ارجاعات را در درون متن می دهد.
معیارهای داوری داوران:
داورها و ارزیاب ها چه معیارهایی را در رد یا قبول مقاله دخالت می دهند:
1. اولویت مسأله: که مسأله مقاله دارای اولویت یا اهمیت است یا نه؟ این اهمیت از چند جهت است:
الف- به روز بودن و مبتلا به بودن.
ب- جهت گیری تاریخی یا تطبیقی داشتن.
ج- پاسخگویی خلأهای معرفتی بودن مثلاً مقاله ای که مبانی ابن جوزی را در «موضوع انگاری حدیث» از کتاب «الموضوعات» ارائه دهد، یک رخنه ی معرفتی را پر نموده است. مهم بودن اینگونه مقالات به خاطر آن است که با شناخت مبانی آن اندیشمند، راه برای نقد وی باز و هموار می گردد.
د- پاسخگویی نیازهای اجتماعی و جهانی؛ مثلاً اخلاق جهانی را طرح کند؛ به عنوان نمونه: «خیر برای همه».(6)
2. استاندارد بودن عنوان: در مبحث «عنوان مقاله» به این مطلب پرداخته شد.
3. حساسیت داورها به رخنه ها و خطاهای منطقی؛ مهم نیست چه حرفی می زنید مهم این است که دلیل، دلیل درست، صلاحیت دار و کافی باشد.
4. عدم تعصب نویسنده.
5. متناسب بودن روش با مسأله: هر مسأله ای روش خاص خود را می طلبد. اگر مسأله تاریخی است باید به روش خاص تحلیلگر تاریخی، مسأله طرح و حل گردد.
6. غنا و عمق تحلیل: تحلیل بایستی غنی و ژرف باشد و نیز حضور نویسنده و تحلیلگر به چشم بیاید. به عبارت دیگر، سرتاسر مقاله «قال» و «یقول» نباشد بلکه به نحو چشمگیر «اقول» هم داشته باشد.
7. ناروا نبودن تعمیم ها: تعمیم ناروا از مصادیق خطای منطقی است. نمی توان با ذکر یکی دو مورد، مطلب را به همه موارد تعمیم داد.
8. به کار نبردن اصطلاحات غیر فنی: باید فرق بین اصلاحات دقیقاً روشن باشد مثلاً در یک مقاله فقهی فرق «عام و مطلق» دقیقاً برای نویسنده مشخص باشد.
9. زبان خطایی نداشتن: زبان مقاله باید دقیق و مطابق با همان رشته علمی باشد.
10. عدم کلی گویی: ادعاهای گزاف با عباراتی چون: «گفته شده»، «می گویند» اشتباه است. بایستی گوینده سخن معین و مشخص باشد.
11. عدم فقر منابع مصادیق فقر منابع عبارتست از: الف- فقدان منابع ب- استفاده از منابع دست چندم ج- فقدان منابع به روز د- استفاده از منابع غیرمعتبر هـ- سوء استفاده از منابع به عبارت دیگر لشکرکشی منابع نباشد یعنی هدف نباید تکثیر بدون جهت منابع باشد.
تذکر: در مورد مراجعه به اینترنت، در مقام نقد، به هر سایتی می توانید ارجاع دهید. و نیز به برخی سایت های آکادمیک (مراکز پژوهشی و آماری و...) می توان ارجاع داد.
12. عدم جهت گیری های تجویزی توأم با ارزش داوری: لحن مقاله نباید بر اساس «باید و نباید» باشد بلکه باید بر اساس «هست و نیست» باشد. مثلاً باید بگوییم انبیاء معصوم هستند و دلایلش ذکر گردد نه اینکه باید معصوم باشند.

چند تذکر:


1. در مقالات پژوهشی، تعبیراتی مثل: «البته روشن است که» به کار نرود. زیرا اصل بر اختصار است.
2. در متن مقاله، یا نام صاحب اثر را بنویسید یا عنوان مختصر کتاب را، مشخصات کاملش را در بخش منابع بیاورید نه در متن مقاله.
3. مقاله فارسی باید تا آنجا که ممکن است با عربی مخلوط نشود. البته اگر بحث بر سیر یک جمله عربی است، آن را مختصراً می آوریم.
4. نو بودن مقاله تنها به نو بودن مسأله نیست. اگر مطالعه ی نظام مندی در مورد مطلبی صورت نگرفته، چنین مطالعه ای می تواند نو باشد.
5. در مقاله بهتر است نقل قول، غیرمستقیم و چکیده باشد؛ مگر آنکه یک قول، خودش محل نزاع باشد. در این صورت عین عبارت نقل شود.
6. عنوان مقاله می تواند پرسش یا شبه جمله باشد.
7. مقاله نباید طوری باشد که نویسنده، متهم به بی خبری بشود، لذا منابع جدید باید دیده شوند.
8. در بررسی های تطبیقی، لازم است خط کشی شود؛ مثلا فقه و حقوق خلط نگردند.
9. چند مسأله را در یک مقاله طرح نکنید زیرا حق هیچکدام ادا نخواهد شد بهتر است یک مسأله به صورت عمیق بررسی گردد.
10. به شرطی می شود به رساله ها و پایان نامه ها ارجاع داد که توصیف و تصویر یک کتاب مهم و یا نقد باشند.
11. بدون نقشه اولیه، مقاله ننویسید. یعنی ساختار را قبلاً در ذهن یا روی کاغذ بیاورید. به چند سؤال پاسخ دهید: 1. دنبال چه هستم؟ 2. نوآوری ام چیست؟ 3. از کجا به کجا می خواهم بروم؟
12. کار گروهی انجام دهید (حداقل دو نفر).
13. قبل از فرستادن مقاله به مجله، آن را ویراستاری علمی و ادبی کنید یا دست کم به نقد عده ای برسانید.
14. حتماً تشکیل پرونده علمی بدهید: شناسایی منابع، نقد منابع و اعتبارسنجی، جمع آوری آنها به ترتیب تاریخی منابع.(7)
15. مقاله را به هر مجله ای که می فرستید استاندارد آن را از نظر شکلی و روش ارجاع تقلید کنید.
16. فیش برداری باید بهره وری را افزایش دهد نه اینکه مانع باشد. فیش برداری باید دو چیز را فراهم کند: 1- تمرکز ذهنی را افزایش دهد. 2- زمان را کاهش دهد.
17. مقوم پژوهش حجم مقاله یا حجم ارجاعات نیست. مهم این است که مطالب و ارجاعات معیوب نباشند. مقوم مقاله پژوهشی، نوآوری است.

راهکارهای یافتن سوژه


با آوردن نمونه ای، روشن می شود که چگونه می توان سوژه به دست آورد موضوعی داریم به نام «ایمان». مسائل مربوط به آن عبارتند از:
1. حقیقت یا مقومات یا ارکان ایمان.
2. نسبت ایمان با عمل.
3. نسبت ایمان با معرفت.
4. نسبت ایمان با عواطف روانی (مثل سلامت روانی، افسردگی و...)
5. فرآیند پیدایش ایمان در فرد
6. تحول پذیری ایمان
7. گونه های ایمان
8. اشتداد پذیری ایمان (با مراتب ایمان)
9. ایمان در ادیان یا مذاهب مختلف. این نه مسأله را در پنج محور ذیل ضرب کنید:
1. تصویر قرآنی هر کدام از مسائل نه گانه یاد شده.
2. دیدگاه یک متکلم مثل خواجه طوسی درباره این مسائل.
3. بررسی تطبیقی دیدگاه یک مفسر با یک متکلم درباره هر یک از مسائل مذکور.
4. دیدگاه مولوی در مثنوی درباره این مسائل.
5. دیدگاه یک فیلسوف مثل ملاصدرا یا شهید مطهری درباره مسائل یاد شده.
تذکر: بررسی تطبیقی می تواند مقایسه درون دینی یا برون دینی یا مقایسه درون با درون، یا بیرون با بیرون باشد. مثلاً ایمان نزد علامه طباطبایی و آلپور یا نظر فلاسفه غرب و نظرات مولوی از موارد مقایسه درون دینی با برون دینی می باشد.(8)
با این ضرب کردن، صدها مسأله پیدا می شود، پس پیداکردن سوژه ها کار سختی نیست. کافی است از ذهن موضوع محورانه بیرون بیاییم. هر چه میزان مطالعه بیشتر و ذهن از اطلاعات انباشته تر باشد، امکان این خروج بیشتر خواهد بود.

پی نوشت ها:

1. آمدی، غررالحکم، ص61، ح684.
2. کلینی، کافی، ج1، ص43، ح1، باب من عمل بغیر علم.
3. ر.ک: اصول و فنون پژوهش، دکتر قراملکی.
4. در شماره ی بعدی، روش فیش برداری، بیان خواهد شد.
5. ر.ک: اصول و فنون پژوهش، دکتر قراملکی.
6. ر.ک: کتاب نقد شماره 31 مقاله ی آقای دکتر قراملکی.
7. توضیح بیشتر این مطلب در شماره بعدی نشریه بیان خواهد شد.
8. ر.ک: تفسیر عرفانی و زبانی قرآنی که محصول یک مطالعه تطبیقی است.
منبع: ماهنامه معارف نویسنده: آقای دکتر قراملکی




کلمات کلیدی :

عبدالله ابن الحس

ارسال‌کننده : موسی مباشری در : 89/9/19 4:4 عصر

شمع‌ها از پای تا سر سوخته
مـانده یک پروانه پر سوخته
نـام آن پـروانه عبـدالله بـود
اختری تـابنده‌تر از مـاه بود
کرده از اندام لاهوتی خروج
یافته تـا بـامِ «أوْ أدنی» عروج
خون پاکش زاد و جانش راحله
تـار مـویش عالمی را سلسله
صـورتش مـانند بابا دلگشــا
دست‌های کوچکش مشکل‌گشا
رخ چو قرآن چشم و ابرو آیه‌اش
آفتــاب آیینــه‌دار سایــه‌اش
مجتبـایی بــا حسین آمیـخته
بر دو کتفش زلف قاسم ریخته
از درون خیمه همچون برق آه
شـد روان با ناله سوی قتلگاه
پیش رو عمـو خریدارش شده
پشت سر عمـه گرفتارش شده
بـر گرفته آستینش را بـه چنگ
کای کمر بهر شهادت بسته تنگ!
ای دو صد دامت به پیشِ رو مرو
ایـن همـه صیاد و یک آهو مرو
کودک ده سالـه و میـدان جنگ
یک نهال نازک و باران سنگ
دشمن اینجا گر ببیند طفلِ شیر
شیر اگـر خواهد زند او را به تیر
تو گل و، صحرا پر از خار و خس است
بهر مـا داغ عـلی‌اصغر بـس است
با شهامت گفت آن ده ساله مرد
طفـل مـا هـرگز نترسد از نبرد
بی‌عمو ماندن همه شرمندگی است
بـا عمو مـردن کمال زندگی است
تشنگی با او لب دریا خوش است
آب اگر او تشنـه باشد، آتش است
بــوده از آغــاز عمـرم انتظار
تـا کنم جـان در ره جانان نثار
جـان عمه بود و هستم را مگیر
وقت جانبازی است دستم را مگیر
عمه جان در تاب و تب افتـاده‌ام
آخــر از قـاسم عقب افتــاده‌ام
ناله‌ای با سوز و تاب و تب کشید
آستیـن از پنجه زیــنب کــشید
تیر گشت و قلب لشکر را شکافت
پـرکشید و جــانب مقتــل شتافت
دیــد قــاتل در کنـار قتلگــاه
تیغ بـگْرفته بـه قصدِ قتلِ شــاه
تــا نیایـد دست داور را گـزند
کرد دست کوچک خود را بـلند
در هــوای یـاری دستِ خـدا
دسـت عبـدالله شـد از تن جدا
گفت نه تنها سر و دستم فدات
نیستم کـن ای همـه هستم فدات!
آمدم تا در رهت فـانی شوم
در منـای عشق قربـانی شوم
کاش می‌بودم هزاران دست و سر
تـا بـرای یـاری‌ات می‌شد سپر
قطره‌گر خون گشت، دریا شاد باد
ذره‌گـر شـد محو، مهرآباد بـاد
تو سلامت، گرچه ما را سر شکست
دست ساقی باز اگر ساغر شکست
ای همـه جـان‌ها بـه قربان تنت
دســت عبــدالله وقـف دامنـت
چون به پاس دست حق از تن جداست
دست ما هم بعد از این دستِ خداست
هر که در ما گشت، فانی ما شود
قطره دریایی چو شد، دریا شود
تا دهم بر لشکر دشمن شکست
دست خود را چون عَلم گیرم به دست
بــا همین دستم تو را یاری کنم
مثــل عبّــاست علـمداری کنم
بــود در آغوش عمّش ولوله
کز کمـان بشتافت تیـرِ حرمله
تیر زهرآلود با سرعت شتافت
چون گریبان حنجر او را شکافت
گوشة چشمی بــه عمّو باز کرد
مرغ روحش از قفس پرواز کرد
بــا گلوی پاره در دشت قتال
شه تماشا کرد و او زد بال بال
همچو جان بگْرفت مولا در برش
تــازه شــد داغِ علیِّ‌‌اصـغرش
گریـه مــا مرهـمِ زخـمِ تنش
اشک «میثم» باد وقفِ دامنش

شاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)




کلمات کلیدی :

<      1   2